عشق لیاقت میخواهد

همیشه در پی کسی باش که
با تمام کاستی ها و کمی ها و عیب هایت،
حاضر باشد به تو عشق بورزد
و تو را به همه دنیا نشان بدهد...
و بگوید که: "این تمام دنیای من است
حق با شماست
آدمها دروغ می گویند ، خیانت می کنند ،از پشت خنجر میزنند
کسانی وجود خواهند داشت که از شما استفاده می کنند
و برخلاف آنچه که می گویند دوستتان ندارند
اما شما نمی توانید به آنها اجازه دهید شما را از زیستن باز دارند...
چون افرادی هم هستند که واقعا دوستتان دارند
و هرگز باعث رنج شما نخواهند شد
باید آنها را پیدا کرده و برای همیشه در زندگیتان
نگاه دارید..
دلم تنگ است برای روزها و شب ها..
دلم تنگ است برای گرفتن دستانت..
دلم تنگ است به اندازه ی بزرگی قلبی که داری
دلم تنگ است به اندازه ی تمام روزهایی که نبودی...
دلم تنگ است به اندازه ی تمام روزهایی که تو را ندارم
امشب دلم عجیب گرفت …
حتی آسمان شب هم ماه و ستاره هایش را از این شب گرد تنها مخفی می کند!
حتی ابرها هم به ماه اجازه نمی دهند لحظه ای همنشین شب های سرد این دیو صورتی شود!!
مگر من خواستم و این شد؟!
به من خرده مگیر ای شب…...
زخم هایم تاوان تنهایی و نبودِ تکیه گاهی ست که دستم را میان شعله های نفرت و بی اعتمادی رها کرد.
سوختم…
اما نه به خواست وجدانم…
سوختم چون هم دل شب های سردم دیوارهای سربیِ خانه ام بود وبس…
سوختم از تنهایی میان هیاهوی آدم ها…
از یک رنگی میان این حجم دورنگی ها…
سوختم…
وقتی دستم بجای قلب تو
ریسمان پاره یادت را چنگ می زد.
به من خرده مگیر…
که محبوسم به زندان این دنیا
به جرم زخم های نفرت دنیا….
آرامشی داره صدات که دردم و کم می کنه
چیزی بگو هرفای تو بدجوری خوبم می کنه
تو طرف من باش من عشقم و ثابت می کنم
صد بار برگردم عقب باز انتخابت می کنم
اگه می خوای برو ولی وقتی من اینجا نیستم
من خونه باشم شک نکن بازم جلوت وا می ایستم
قبول کن که عاشقت اونم که اینجوری منم
واسه نگه داشتنت به هر چیزی چنگ می زنم
من عاشق کسی شدم که راهش از دلم جداست
اونقدر خودش رو دوست داره فکر می کنه خود خداست
من عاشق کسی شدم که دلش از همه پره
بی خودی دل خوشم بهش بی خودی ازم دل خوره
زل می زنه توی چشام اما منو نمی بینه
وقتی با هم میریم یه جا کنار من نمی شینه
هر کاری واسش می کنم اما به چشمش نمیاد
تو این همه سال نشده یه بار ازم چیزی بخواد
خیلیا میگن منو اون وصله ی ناجور همیم
خیلیا هم فکر می کنن که دوستای دور همیم
دلم گرفته ، ای دوست ! هوای گریه با من ؛
گر از قفس گریزم ، کجا روم ، کجا ، من ؟
کجا روم ؟ که راهی به گلشنی ندانم ،
که دیده برگشودم ، به کنج تنگنا ، من .
نه بسته ام به کس دل ، نه بسته کس به من نیز،
چو تخته پاره بر موج ، رها ، رها ، رها ، من .
ز من هر آنکه او دور، چودل به سینه نزدیک ؛
به من هر آنکه نزدیک ، ازو جدا، جدا ، من !
نه چشم دل به سویی ، نه باده در سبویی
که تر کنم گلویی به یاد آشنا ، من .
ز بودنم چه افزود ؟ نبودنم چه کاهد ؟
که گو یدم به پاسخ ، که زنده ام چرا من ؟
ستاره ها نهفتم ، در آسمان ابری ــ
دلم گرفته ، ای دوست ! هوای گریه با من ...
امشب به یادت فریاد بر آرم در عشق تو جانان رسوا شدم
ای نازنین ام ای آسمان ام پیشم بیا تو ای ســــــــرو نازم
ای گل زارم باغ و بهارم باش در کنارم ای مهـــــــــــتاب ام
بی تو خیلی تنهایم...................
یک شب هوای گریه یک شب هوای فریاد امشب دلم ، هوای تو کرده است
بعضی ها هستند که یه جور خاص دوست داشتنی اند.....
یک جور عجیب دلنشینند.
دست خودشان هم نیست انگار خدا یک جور دیگر آفریده شان .....
ساعتها کنارشان میشینی و خسته نمیشوی....
اصلا"سیر نمیشوی از شنیدن صدایشان...
همانها که وقت خدا حافظی یکهو دلت میگیرد وته دلت میگوی: کاش بیشتر میماند
اسمش را عشق نمیگذارم .....شاید یک دوست داشتن عجیب است ...
من اسمش را ((عزیز دل کسی بودن)) میگذارم.
بعضی ها عزیز دلت هستند.
همانها که همیشه دلت قرص است که تا آخر عمر با همان کیفیت کنارت خواهند ماند....
همانها که دلگیرت نمیکنند ...
همانها که دوست داشتنشان بی قید و شرط است ...
در زندگی هرکس بعضی ها هستند که اصلا" نمیتوان دوستشان نداشت ...
امیدوارم که ((بعضی ها)) همیشه در کنارتون باشن .....
این قشنگ ترین حس دنیاست ......
سفر کردن برام سخته عزیزم
نمی تونم برم اشکی نریزم
چقدر سخته نگاه کردن به چشمات
سفر سخته برام سخته عزیزم
تو با چشمات می گی کی بر می گردی
منو تنها نذار با آه سردی
می گی این آخرین باری نباشه
که می بینم تو رو تو بر می گردی
منم با بغضی از احساس سردم
می گم ای نازنین من بر می گردم
می یام روزی سراغ چشمای تو
می فهمی که فرامو شت نکردم